Saturday, May 23, 2015

نقد و هویت

بسم الله الرحمن الرحیم
نقد و هویت


اگر از فکر کردن درباره ی قصدِ نقد کننده خود را رها سازیم، روی دیگر سکه، میزان نفع یا ضرری خواهد بود که در پس شنیدن آن نصیب ما خواهد شد.
 بی شک موتور متحرکه افکار و به تبع آن اعمال ما، منفعت جویی است. لازمه ی دوام اِعمال اراده نیز پیمودن مسیری غیر از سودجویی نخواهد بود.
در اینجا مهمترین عامل تاثیر گذار، چگونگی هویت بخشی ما به خودمان است. به دیگر بیان، نحوه ی تعریف و تصویر ذهنی ما از خویشن خویش بیشترین تاثیر را در نحوه ی برخورد با نقد دیگران خواهد داشت. اگر هویت ما چند وجهی نباشد و تنها و یا به صورت عمده یک وجه را در بر بگیرد، پذیرفتن نقد در آن زمینه، به انکار خویشن منجر خواهد شد. چیزی که به سرعت به جبهه گیری علیه نقد و نقد کننده گرایش می یابد.
فرض کنید که برای شاعری، هویتش نزد خویش، تنها همان شاعری را در بر بگیرد؛ به گونه ای که وقتی از او بخواهند خود را تعریف کند، تنها به شاعر بودنش اشاره کند. در این شرایط هر گونه نقدی در زمینه شعرهایش را از دست رفتن هویت قلمداد خواهد کرد و بلافاصله صفت های مخرب، غیر سازنده و مغرضانه را به نقدِ وارده نسبت می دهد و هیچ گاه منفعت جویانه با انتقاد روبرو نمی شود تا به بهبود شعرش کمک کند. اساساً در چنین شرایطی پذیرفتن نقد چیزی جز ضرر نخواهد بود. اما اگر هویت شاعر، علاوه بر شاعری جنبه های دیگر چون انسان بودن، آزاد بودن،  مذهب خاصی داشتن، پدر یا مادر بودن، فرزند بودن، پیشه ور بودن، شهروند بودن و ... را شامل شود و به هیچ یک از آن جنبه های  گوناگونِ هویت ساز وزنی افزون تر از بقیه داده نشود، آنگاه نقد در زمینه ی شعرش را نابود کننده ی تمامی هویت نخواهد یافت و به جای آن، سودانگارانه به نقد نگاهی دوباره خواهد انداخت.
 به گمان نگارنده، آنچنان که اشاره شد، مهمترین دلیل رویکرد کنونی جامعه ی ما نسبت به نقد، برخورد تعصبی با گزاره های هویت ساز و محدود بودن تعریف ما از خویشتن در بازه هایی صلب و غیر قابل انعطاف است.
***
با آنچه گذشت، اگر در شنیدن نقد نفعی بجوییم تا یکی از جنبه های هویتی خویش را ارتقا دهیم، دیگر جستار در مورد غرضِ نقد کننده بیهوده خواهد بود. حال چه نیت ناقد تخریب باشد یا ارتقا، چه کسب شهرت باشد یا درآمد، برای ما مورد نقد قرار گرفتن کالایی خواهد بود که به رایگان دریافت کرده ایم و در بدترین شرایط سودی عایدمان نخواهد کرد. بدین گونه و با در نظر گرفتن اینکه نقد ها در بردارنده ی نکات ضعف هستند، نقد و نقد کننده را گوهر های گرانبهایی برای پیشرفت خواهیم یافت.
گزاره هایی از قبیل نقد باید سازنده و منصفانه باشد و نه مخرب و ویرانگر و ... از زبان کسانی شنیده می شود که در تعریف هویت خود تنها به یک جنبه وزن داده اند و از بقیه جنبه ها غافل گشته اند.
***
به همین ترتیب وقتی برای گروه های مختلف شغلی، تنها پیشه، معرف تمام هویت باشد، هر گونه نقدی بدون کمترین توجهی از جهت به کار امدن و ارتقا یافتن آن حرفه، بدون استثنا مغرضانه برداشت خواهد شد و سریع ترین پی آمد آن، تجمع، بیانیه و فشار برای توقف نقد خواهد بود!
***
آری، ما به خاطر نوع تربیت و هویت بخشی مخصوص به خودمان و عدم باور به آزادی بیان، نه تنها در اساس نقد را چیزی بهبود دهند تشخیص نمی دهیم، بلکه آنرا مخرب هویتمان یافت می نماییم. از آن جهت است که با فرافکنی به سراغ نیت بافی برای ناقد می رویم و اعتراض به راه اندازیم.

علی اکبر نوری
94-3-2


تهران