Saturday, March 7, 2015

اخلاق-بخش دوم

بسم الله الرحمن الرحیم
اخلاق-بخش دوم

در زندگی روزمره تمرکز و دقت ما روی گزیدن واژه ها و اصلاحات زیاد نیست. این امر بیشتر به نوع فرآیند زبان آموزی ما در کودکی بر میگردد که در آن هنگام در معرض گستره ای از لغات قرار می گیریم و سپس از آنها به تدریج و به مناسبت های مختلف بهره می بریم.
اما غفلتی که انجام می شود عدم تمرکز دقیق در معنای واژه در دوران پس از کودکی است. متاسفانه به ما توضیح نمی دهند که معنای دقیق هر واژه چیست و محل مناسب استفاده از آن کجا است. ما نیز این سیر باطل را طی کرده و به خود کمترین زحمتی برای فهم معنای دقیق آن نمی دهیم!

مثال های ساده اش اصلاحاتی هستند که برای ابراز ارادت بین ایرانیان رواج دارند:
چاکرم، نوکرم، فدات شم، قربونت برم، مخلصم...
روزانه بارها این گزاره ها از زبان ایرانیان شنیده می شود، اما هیچ کدام از ما به معنای واقعی و در نهان آنها توجه نمی کنیم.
بنده شروع کرده ام به فکر کردن درباره ی معنای حرف هایم!
 به نظر می رسد که آدمی فکر می کند و بعد حرف می زند، اما دریافته ام که برای درست حرف زدن باید به حرف های زده شده، فکر کرد.

آیا به راستی دوست دارم "نوکر" کسی که به او "نوکرم" می گویم، باشم؟ و یا آیا در واقعیت نوکر او هستم؟

گروهی بسیار هستند که این دقت در کابرد لغات را، مته به خشخاش گذاشتن، می نامند و این گونه گزاره ها را مواد انجام مراودات اجتماعی می دانند.
آنها می گویند معلوم است که من نوکر فلانی نیستم، اما به منظور احترام از این اصلاحا استفاده می شود.
تعارفاتی از قبیل "قابل شما را ندارد" در همین زمره دسته بندی می شود. بارها دیده ام که اول پول گرفته می شود و بعدا" "قابل نداره" بر سر زبان جاری می شود.
آنچنان به کار بردن این گزاره ها بدون دقت در معنای اصلی رواج دارد، که گویی بدون آنها بازار روزانه ی ما ایرانی ها نخواهد چرخید و روابط خانوادگی ما گسسته خواهد شد.
نسل ها می آیند و میروند و با خود کوله باری از دروغ را با عنوان هنجار ها و اصلاحات روزمره برای ارتباط اجتماعی  حمل می کنند و به آن "فکر" نمی کنند.
هم سخت است، هم نیست...بیاییم این رسم را رواج دهیم. از خودمان شروع کنیم. با خودمان صادق باشیم... به خودمان دروغ نگوییم... اگر نوکر کسی نیستیم، اگر چاکر کسی نیستیم، اگر فدایی کسی نیستیم، به آن وانمود نکینم تا روزگار ما شاید بهتر بچرخد! با اطمینان می گویم که این وجه فرهنگ ایرانی به دست خودمان اصلاح پذیر است، اگر کمی برای آن هزینه کنیم!
***
بسیاری از اوقات صفت "اخلاقی"  را ضمیمه ی عمل می کنیم و آن را به کار می بریم.
به گمان بنده این لغت نیز در زمره ی همان اصطلاحاتی است که بدون دقت لازم به کار برده می شود!

بی پرده بگویم که ما از صفت "اخلاقی" برای "توجیه" استفاده می کنیم، تا رجوع به مرجع اخلاقی!

چند وقت پیش یکی از دوستان "استخراج نفت" در شرایط حاضر را "غیر اخلاقی" خواند. بنده درباره ی معنای اخلاق از ایشان سوال کردم. بحث ادامه یافت تا بدانجا که سخن خود را اینگونه تصحیح کردند: "بنده استخراج نفت را در شرایط حاضر را به سود خودم نمی بینم!"

آری، ما از صفت "اخلاقی" اینگونه به سود خود بهره می بریم و توجیه می آوریم که "در اجتماع رایج است" و هیچ کسی پیگیر این نیست که مرجع اخلاق را چه تعریف کرده ایم!

بیایم از لغت زیبای "اخلاق" برای جلوه ی زیبا دادن به کارهای خودمان استفاده نکینم. آری. برای این کار باید هزینه کنیم و راست بگوییم...

به شرط بقا، بحث در مورد مرجع اخلاق را به مقاله ی بعدی وا می گزارم.

علی اکبر نوری
اسفند 93

تهران