Sunday, July 27, 2014

یادداشت ارسال شده: شبکه های اجتماعی

یادداشت ارسال شده: شبکه های اجتماعی

یادآوری: «یادداشت‌های ارسال شده»، نظرات، مقاله ها و نوشته‌های خوانندگان محترم وبلاگ و دوستان گرامی است که برای انتشار ارسال شده‌اند و «الزاما"» با نظرات نگارنده «مهاجر» هم جهت نیستند.

به نام خدا
آرش صالح- شبکه های اجتماعی، وقت گذرانی یا ...؟


شکی نیست که بخشی از افراد جامعه به قصد وقت گذرانی و سرگرمی  به گشت و گذار در شبکه های اجتماعی نظیر فیس بوک و توئیتر می پردازند.و با چت کردن با دوستان بازدید صفحات مورد علاقه و ... بخشی از وقت خود را پر می کنند.اما کارکردهای شبکه های اجتماعی بسیار فراتر ازتفریح  سرگرمی و وقت گذرانی می باشد.همه ما این روزها شاهد حضور مقامات بلند پایه سیاسی کشور نظیر رئیس جمهور و وزیر امور خارجه و ... در این شبکه ها هستیم قطعا حضور این افراد با توجه به مسئولیت ها و مشغله های سنگین اجرایی به قصد وقت گذرانی و سرگرمی صورت نمی پذیرد.امروزه به دلیل نقش و تاثیرمهم افکار عمومی  در پیش برد سیاست های هر کشور سیاست مداران سعی می کنند در کنار مذاکرات پشت پرده از طریق رسانه ها به جهت دهی افکار عمومی بپردازند که در گذ شته این اقدامات از طریق مصاحبه های مطبوعاتی با روزنامه ها و شبکه های خبری رادیویی و تلویزیونی صورت می پذیرفت اما امروزه با به وجود آمدن رسانه های دیجیتال خصوصا شبکه های اجتماعی این امکان برای سیاست مداران فراهم شده است تا با ایجاد صفحات شخصی در این شبکه ها به شکل مستقیم و بی واسطه با مردم در ارتباط باشند نمونه موفق این ارتباط ها گزارشات منظم آقای دکتر ظریف از روند مذ ا کرات هسته ای ژنودر صفحه فیس بوک خود بود که ایشان به خوبی از ظرفیت های این شبکه اجتماعی در جهت پیشبرد دیپلماسی عمومی بهره بردند و همزمان با روند مذاکرات با گروه 5+1 به اقناع افکار عمومی داخلی برای پذیرش این توافق سیاسی بزرگ پرداختند.

از دیگر کارکردهای رسانه ای این شبکه ها پوشش رویدادهای زندگی افراد عادی است.در گذشته رسانه های عمومی تصاویر و رویدادها مهم زندگی افراد مشهور و سرشناس همچون بازیگران و ورزشکاران و... را پوشش می دادند اما امروزه با وجود شبکه های اجتماعی افراد عادی نیز این امکان را یافته اند تا با قرار دادن فیلم ها عکس ها و مطالب خود بر روی صفحه شان کسانی را که مایل هستند در جریان تصاویر و رویدادهای زندگی خود قرار دهند. بسیاری از افراد با حضور در این شبکه ها به بیان افکار و عقاید و نظرات خود می پردازند و نظراتشان را در موضوعات مختلف در معرض قضاوت و نقد سایرین می گذارند امکانی که پیش از این به دلایل مختلف برایشان فراهم نبود.برخی به ترویج وتبلیغ برای گروه سیاسی یا فرقه مذهبی خاصی روی می آورند وعده ای از فرصت حضور میلیون ها نفر در شبکه های اجتماعی استفاده کرده و با طرح سوال و رای گیری در موضوعات مختلف به افکارسنجی  با اهداف مشخص می پردازند.و گروهی دیگر فارغ از همه اینها از کارکردهای رسانه ای شبکه های اجتماعی در جهت تبلیغ کالا و خدمات تجاری خود بهره می برند.


در کنار تمام کارکردهایی که برای شبکه های اجتماعی ذکر شد و همچنین بهره برداری هایی که گروه های مختلفی همچون سیاست مداران مردم عادی شرکت های تجاری گروه های سیاسی و فرقه های مذهبی و سایرین در جهت اهداف خود از این شبکه ها می کنند شاید بیشترین بهره را سرویس های جاسوسی و امنیتی از این اقیانوس عظیم اطلاعات می برند.آنچنان که از افشاگری های ادوارد اسنودن(عضو سابق آژانس امنیت ملی آمریکا) بر می آید سرویس های امنیتی با دسترسی به صفحات شخصی میلیون ها کاربر در سراسر جهان از نزدیک در جریان رویداد های زندگی افراد علایق افکار نظرات و احساسات آنها قرار می گیرند و تحولات زندگی خصوصی آنها را از نزدیک رصد می کنند.


پی‌نوشت: «مهاجر» صمیمانه از انتشار یادداشت‌های شما استقبال می‌کند. "یادداشت‌های ارسالی" خود را به نشانی «aliakbarnoori@gmail.com» ارسال کنید.

Saturday, July 19, 2014

غزه-1

بسم الله الرحمن الرحیم


غزه

راکت پرانی حماس در دیدِ گروهی، بی عقلی است. نهایتِ دیوانگی است. البته برای آنها که از دور به نظاره نشسته اند، قضاوت کار راحتی است.
منتقدان راکت پراکنی، فلسطینی ها را به خاطر تعطیل کردن عقل و در افتادن با غولی به نام اسرائیل که آنها را در چشم به هم زدنی له می کند، به باد سخره می گیرند! اما به راستی چه باعث شده، فلسطینی ها این گونه به اصطلاح منتقدانشان دست به "دیوانگی" بزنند؟

امیدوارم "مونیخ" را دیده باشید. اگر ندیده اید امیدوارم ببینید. به گمانم توضیح رفتار این چند روزه ی فلسطینی ها به خوبی در آن به نمایش در امده. اسپیلبرگ یهودی، با سابقه ی شاهکاری به نام "فهرست شینلدر" در حمایت از یهودی ها، در "مونیخ" سعی کرده جانب انصاف رعایت دارد. این چند روز هر چه وقایع را مرور می کنم دیالوگ های "علی" و "آونر" از خاطرم می گذرد. دیالوگی تکان دهنده که به نوعی روشن کننده ی وضعیت این روزهای "غزه" است.

علی عضو سازمان آزادی بخش فلسطین است. آونر ماور موساد برای کشتن فلسطینی هایی است که در المپیک مونیخ ورزشکاران اسراییلی را کشتند.قبل از شروع عملیات،  انها به صورت اتفاقی در یک "خانه ی امن" به هم می رسند. جایی که به هر دو گروه اطمینان داده شده برایشان مشکلی پیش نخواهد آمد و آن شب را در امنیت سپری خواهند کرد. آونر خود را آلمانی تبار معرفی می کند و علی از دلایل خود برای جنگیدن می گوید و دیالوگ زیر بین آنها شکل می گیرد:


علی:
سرانجام ايالات عربي عليه اسراييل قيام خواهند كرد
اونا فلسطيني ها رو دوست ندارن، اما از يهودي ها متنفر هست 
مشابه سال 1967 اتفاق نخواهد افتاد 
بقيه دنيا خواهند ديد كه اسراييلي ها با ما چه مي كنند

آونر:
وقتي كه به مصر و سوريه حمله شود آنها كمك نخواهند كرد
حتي به اردن

علی:
اسراييل از بين خواهد رفت

آونر:
چي؟ 
اين يك روياست
شما نمي تونين كشوري رو كه هرگز نداشتين دوباره بدست بيارين

علی:
انگار شما يهودي هستين
لعنتي

آونر:
من صداي درون مغز تو هستم كه آنچه را كه از قبل ميدوني دارم بهت ميگم 
شما مردم چيزي براي معامله كردن ندارين 
شما هرگز دوباره كشور رو بدست نخواهين آورد 
همه شما پيرمردان در اردوگاه هاي پناهندگان درانتظار فلسطين خواهين مرد

علی:
ما فرزندان زيادي داريم
اونا هم صاحب فرزند خواهند شد
بنابراين مي تونيم تا ابد منتظر بمونيم 
و اگر نياز پيدا كنيم، مي تونيم كل سياره را براي يهوديان ناامن كنيم

آونر:
...شما يهودي ها را مي كشين و دنيا دراين باره احساس بدي پيدا مي كنه 
و فكر ميكنه كه شما حيوون هستين
بله

علی:
اما بعد دنيا ميبينه كه چطوري اونا ما را به حيوون تبديل كرده ان 
دراين باره اونا در قفس هايشان شروع به سوال پرسيدن ميكنن

آونر:
شما عرب هستين. مناطق زيادي براي اعراب وجود داره

علی:
تو كسي هستي كه با يهوديان همدردي ميكنه 
تمامي شما آلمان ها، با اسراييل به ملايمت برخورد مي كنين
خوب، شما به ما پول ميدين، اما شما درباره هيتلر احساس گناه مي كنين
و يهوديان از اين گناه سوء استفاده ميكنن

آونر:
پدرم هيچ يهودي رو با گاز خفه نكرده 
علي، يك چيزي بهم بگو
چي؟ 
واقعآ دلت واسه درخت هاي زيتون پدرت تنگ شده؟
صادقانه فكر ميكني كه مجبوري دوباره همه چي يا هيچي رو بدست بياري؟
خاك آهكي و خونه هاي سنگي
اين همون چيزيه كه تو واقعآ واسه بچه هات ميخواي؟

علی:
قطعآ همينطوره 
يكصد سال هم طول بكشه، اما ما برنده خواهيم شد
چقدر طول كشيد تا آلمان ها آلمان رو بسازن؟
و ببين كه به چه خوبي تموم ميشه
تو نمي دوني كه نداشتن يك خونه چطوريه
واسه همينه كه شما اروپايي ها نمي فهمين
شما ميگين: چيزي نيست. اما شما يك خونه دارين كه بهش برگردين
...ما همه وانمود ميكنيم كه به انقلاب بين المللي شما اهميت ميديم
اما اهميت نميديم
ما ميخوايم كشور داشته باشيم
خونه همه چيزه

فردای آن شب علی کشته می شود. اما هنوز دیالوگ ماندگار او زنده است: خونه همه چیزه!

***

در فیزیک اصطلاحی است به نام تعادل ناپایدار. هر گونه تحریک خارجی در چنین وضعیتی، شبیه شرایط خارج کردن گویی از نقطه ی تعادلش بر سر کاسه ای وارونه خواهد بود. شرایطی سست و خلل پذیر و ناپایدار. این شرایط درست برعکس تعادل پایدار، آن هنگام که گوی درون کاسه است، خواهد بود.

آتش بست در غزه چیزی نیست جز همان تعادل ناپایدار. به مقاومت فلسطین حق می دهم که زیر بار آن نرود. آنها خانه هایشان را اشغال شده می بینند و در مقابل غولی تن به کشته شدن می دهند که هر روز در سرزمین هایی که به تصریح قطعنامه های سازمان ملل اشغال شده اند، شهرک سازی را توسعه می دهند. آنها با افتخار شهید می شوند. زیرا زندگی در جهنمی که اسرائیل برای غزه ساخته ، زندگی نیست! فلاکت است. 

صلح پایدار جز با رام کردن غول وحشی اسرائیل شدنی نیست! از دست هیچ کس کاری بر نخواهد آمد جز آن هنگام که افسار اسرائیل مهار شود. این کار در توان و در حد اوباما با ان همه معذوراتش نیست.
خود اوباما هم مدت ها است نا امید شده. نا امیدی اش آن هنگام تبدیل به یقین شد که دید در اثنای مذاکرات صلح! اسرائیل شهرک سازی را توسعه می دهد! شاید تنها راه ایالات متحده برکناری دولت نتانیاهو است که ان هم بعید به نظر می رسد.

 تا ان هنگام که قدرت های جهانی اراده ای قوی برای بازگرداندن سرزمین های اشغال شده ی فلسطینیان و بازگشت آوارگان نداشته باشند و هر قطعنامه ای توسط دوستان و متحدان اسرائیل و تحت تاثیر لابی صهیونیستی وتو شود،روزگار به همین منوال خواهد گذشت و صلح پایدار سرابی بیش نخواهد بود.

***

قلب فرزندان آواره ی فلسطینی همواره در تب و تاب درخت های زیتون سرزمین پدری شان خواهد تپید و برای رسیدن به آن باکی ندارند که کل جهان را برای اسرائیلی ها نا امن کنند هر چند خودشان کشته شوند. این واقعیت ملتی است به نام فلسطین برای با عزت زندگی کردن.

علی اکبر نوری
تیر 93
تهران


Sunday, July 6, 2014

کلام زیبا

بسم الله الرحمن الرحیم
کلام زیبا

آرمان گرایی مرض است. درد است. دردی که باید درمان شود وگرنه نه تنها گریبان گیر مریض می شود، بلکه جامعه و محیط پیرامونی مبتلا را نیز گرفتار تبعات زیان بار خود می سازد.
آرمانگرایی مسری است. از این جهت اگر زود علاج نیابد گروهی را همراه و پشتیبان مریض می کند تا او را در به بار آوردن فاجعه یاری رسانند.
تورق صفحات تاریخ نام آرمان گرایان زیادی را پیش روی ما قرار می دهد. آنها که در سر شور مدینه ی فاضله داشتند. چه بسیار آرمان گرایانی که در خیال، اتوپیایی بهم بافته و در دنیای واقعی به دنبال آن می گشتند؛ اما نتیجه ی کارشان ویرانی شد و روزِ سیاه. تاریخی از جنایت و کابوس دستاورد نگرش ایده آلی است به دنیا.
دنیای خوب، آنگونه که در ذهن آرمان گرا نقش می بندد، قابلیت عرضه در این پهنه ی خاکی را ندارد! هر کس اینگونه فکر می کند و به دنبال چنین آرمان شهری است نه تنها خود را دام هلاکت می سپارد که جامعه ای را نیز با خود غرق می کند.
به یاد دارم دوران دانشگاه را که چگونه به دنبال حکومت آرمانی برای اجرای بهترین احکام دنیا بودم. چگونه دوست داشتم آنچنان سیستمی بر من و بر همه! حکم کند که راهی جز سعادت باقی نماند. صفا باشد و وفا. شادی باشد و مهربانی. بدی مذموم باشد آن قدر که کسی به سوی آن گام ننهد و اگر کسی به سوی آن گام برداشت به شدت مجازات شود و خوبی کسب روزانه ی آدم ها باشد.
اینگونه برای خودم خیال می بافتم. آرمان گرایی می کردم و برای دیگران به قضاوت می نشستم که چه دورند از جایی که باید باشند. چرا در راه هدفی مقدس جان فرسایی نمی کنند؟ چرا اینگونه بر مثال انعام زندگی می گذرانند؟
اینگونه و با چنین عینکی به دنیا نگرستن، ناچار تافته ی جدابافته به دست می دهد. می خواهی طرحی نو در اندازی تا بنیاد جهان به گونه ای دگر پی افکنی. بی خبر از انکه این دوباره پی افکندن، جز خسارت چیزی به بار نخواهد داد!
دیده اید آنها که می خواهند آرمانی اصلاح کنند؟ خیلی هاشان دلی صاف دارند. غالب جمعیت کسانی که گروه فشار می نامندشان (البته به استثنای لیدر هاشان) همین جوانان آرمانگرا هستند. کم نیستند دور و برمان.انصافا" بد آدم هایی هم نیستند. اتفاقا" ذات پاکی دارند. دنبال مدینه ی بهتری هستند. دنبال جایی با صفا تر. اما ناظر تبعات اصلاح گری شان نیستند تا بدانند دنیا همین است که هست. هر چه بیشتر به همش بزنی گندش بیشتر در می آید! باید با دنیا بسازی و بسوزی تا بر مدار اصلاح گری واقع بینانه بتوانی اندکی تغییر مثبت در نظام و ساختار آن ایجاد کنی.
باید پیش دکتر رفت تا دوا کند این بیماری را. باید طبیبی چیره دست علاج کند این مرض را. و چه درمانگری تواناتر از آنکه خود روزی گرفتار این درد بوده است.
دکتر صادق زیبا کلام با کلام زیبایش علاج آرمانگرایی من بود. در پس درمان او بود که نگاهی دوباره به جامعه انداختم. مفهوم "منفعت عموم" برایم دستاوردی ارزشمند بود در پسِ آشنایی با اندیشه های جناب ایشان. یاد گرفتم که نباید برای رسیدن به قله های آرزوهای شخصی خویش و آنچه درست می انگاریم و حقیقت محض می پنداریم، از دیگران مایه گذاشت و هزینه کرد. به راستی از این جهت چه بسیار مدیون درمانگری ایشان هستم.
***
شنیدن خبر محکومیت 18 ماهه جناب ایشان برایم ملال آور بود. خودخواهانه، بیشتر برای خودم ناراحت بودم تا برای زحمت و مشقت ایشان در زندان از آن جهت که مدتی را در بهره مندی از تفکرات ایشان محروم خواهم ماند.
تاثیر تفکر و نگرش زیبا کلام را در بطن جامعه به وضوح قابل مشاهده است. روشنگری های دکتر زیبا کلام، مخاطبانی در طیف وسیعی از روشنفکری تا طبقات متوسط و حتی پایین جامعه را در بر میگیرد. نفوذ کلام صادقی که بزرگ ترین مخالفانش هم درراستین بودنش شک ندارند باعث شده دستگاه تخریبی به هر شکل موجود علیه ایشان به کار بیفتد. خبر 20:30 در مورد مقاله ی فوتبالی ایشان نشان از توجه روز به روز عوام به اندیشه های ایشان دارد.

این نوشتار به پاس قدردانی از استادی نوشته شد که برای من، دیدن واقع بینانه ی دنیا را به ارمغان آورد.

مدت هاست آرمانگرایی را در پستویی در نهانخانه ی مخیله ایم حبس کرده ام. هر لحظه باید مراقب باشم تا مبادا محبوس، راه فراری بجویید و من خدای نکرده از منفعت دیگران برای آرمان های خودم هزینه کنم! در این مسیر هر چند در مورد برخی راهکارها با جناب زیباکلام اختلاف نظر دارم اما در پیمودن راه همراه ایشان هستم. به این فکر نمی کنم که بگویند ایشان از طرف فلان سیستم یا شخص حمایت می شود وگرنه تا به حال سرنوشت دیگری داشت! به این فکر می کنم که خروجی تفکرات ایشان، اصلاح واقع بینانه ی جامعه با در نظر گرفتن نفع حداکثری را در پی داشته و ان شاءالله خواهد داشت.

علی اکبر نوری
15 تیر 93

تهران