Thursday, November 28, 2013

هویت

بسم الله الرحمن الرحیم
هویت

عناصر هویت ساز انسان ها گونه گون اند و هر کدام به صورتی حاصل می شوند.
اولین هویتی که به ارث می رسد خانواده است. خانواده شاخصه ای است که ما را بدان می شناسند و ما خود را با ان می شناسانیم.
اینکه شخصی با خانواده ای اصیل شناخته می شود، بخشی از هویت او را تشکیل می دهد. هویتی که خودش در ایجاد آن نقشی نداشته است. اما همین هویت، نقش غیر قابل انکاری در پی ریزی سرنوشتش خواهد داشت. خانواده ی بی اصل و نصب نیز به همان اندازه تعیین کننده است. اما "هویت فردی" یک بعدی نیست. از خانوده به قبیله می رسد. چیزی که هم اکنون نیز یافت می شود. ممکن است به قومیت منتهی شود و یا به مرز جغرافیایی و یا مذهب و یا زبان و یا کار و حتی نوع پوشش و یا آرایش و تیپ آدم ها را نیز در بر گیرد. 
 فردی را در نظر بگیرید که در در یکی از شهرهای هند زندگی می کند. مرد است و در خانواده ای اصیل بزرگ شده. پدرش فرد شناخته شده ای بوده و مذهب خاصی نیز دارد. قومیتی ویژه دارد. گویش و زبان محلی منحصر به منطقه خود را داراست و از لباس سنتی هندی در مراسم استفاده می کند. طرفدار فلان تیم کریکت است و در رشته مدیریت بازرگانی دکتری گرفته است و معاون  یک شرکت بازرگانی است. همسر و 2 فرزند دارد و فعال اجتماعی از زمینه مبارزه با کار کودکان است و انجمنی را در این رابطه به راه انداخته و گاه گاهی در روزنامه ها در این مورد مطلب می نویسد. صاحب ماشین و خانه و ساعت مخصوص خودش است
 تک تک مواردی که اشاره شد بخشی از هویت او را تشکیل می دهند. وقتی از او می پرسند که تو که هستی؟ در جواب می تواند هر کدام از موارد مذکور و شاید غیر مذکور را اولویت ببخشد و خود را با آن بشناساند.مثلا" بگوید من امیر خان یک هندو، فرزند جبار خان از ایالت اتارپرادش و اهل شهر مظفر نگر هستم و در زمینه ی حقوق کودکان کار فعالیت می کنم و به خاطر اصول مذهب هندو از جانم هم خواهم گذشت. ممکن بود بگوید من دکتر امیر خان هستم. پدر سلمان و آمیتا و همسر تجی و طرفدار تیم کریکت راجستان هستم و یک هندی با اصل و نصب هستم و اتوموبیل ام هم مرسدس بنز است و خانه ام هم در فلان محله است.
 امیر خان اول با امیرخان دوم به احتمال زیاد خیلی فرق می کند. از طرف دیگر مردم ممکن است امیرخان ما را جور دیگری بشناسند: امیرخان معاون شرکت بازگانی هندوستان بزرگ است و صاحب زیباترین ملک منطقه است و در واقع یکی از متمول ترین افراد منطقه به شمار می رود.
به راستی اما امیر خان کدام یک از انهاست؟ چیزی است که خودش را با آن می خواند یا چیزی که دیگرانش می خوانند یا چیزی غیر از انها؟
بدون ارزش گذاری دو مطلب را در مورد عناصر هویت ساز واضح می دانم: 
نخست: می توان گفت هر چه مولفه های هویت ساز ما محدود باشند انسانی هستیم به همان اندازه با ابعادی محدود تر. حتما" می شناسید کسانی که تنها شاخصه ی زندگی شان تحصیلاتشان است. دکترای فلان رشته! همه ی شخصیت آنها تحصیلشان است و با همان شناخته می شوند و البته خود را با آن می شناسانند. دیگران نیز برایشان حسابی جز آن باز نمی کنند.
دوم. ممکن است وضع از این هم خراب تر باشد. یعنی همان چیزی که شاخصه ی تعریف فردی می شود به جای انکه در فرآیندی اکتسابی حاصل شده باشد، نتیجه به ارث رسیدن باشد. امیر خان ما برای اتارپرادشی بودنش یا زبان خاص محلی اش یا فرزند جبار خان بودنش کاری انجام نداده است. همه را به ارث بره.(به موارد مذکور بسیاری چیزهای دیگر را می توانید اضافه کنید، تیپ، هیکل، زیبایی ...) هویتی که از این مسیر به دست آید بسیار در سطح پایین تری نسبت به هویت های اکتسلبی قرار می گیرد، امری که شاید روند معکوسی از آن را در جامعه ی خودمان شاهد هستیم. اینجاست که جامعه می بایست با اصلاح تعریفی که از ادم ها ارائه می دهد، شاخصه های هویتی را به سمت آنهایی که با تلاش حاصل می شوند هدایت کند.
وَأَن لَّيْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَى : همانا برای انسان جز چیزی که برای ان تلاش می کند، چیز دیگری نیست.
اینجاست که تک تک ما به عنوان شهروند نقش بسزایی در ترویج هویت بخشی اکتسابی بازی می کنیم. تصویری که جامعه از افراد ارائه می دهد اگر بر مبنای ارائه ی شایستگی های آنها باشد، امید روزهای بهتری برای آن جامعه می رود. اما اگر جامعه افراد را با آنچه به ارث می برند بشناسد افول اخلاقی جایگزین کرامت می شود.
در این میان نباید فراموش کرد که در هر زمان باید بر تنوع بخشیدن به مولف های هویتی اکتسابی اصرار ورزید. انسان چند بعدی با مولفه ی متعدد هویتی است که می تواند نقش موثری در زندگی خود و جامعه اش ایفا کند.
اما سوال بی جواب آن است که گفته شود باید به کدام یک از عناصر هویتی ببشتر اولویت داد و این اولویت چه اندازه وزن دارد؟ اینجاست که هیچ قطعیتی حتی در احاطه ی نیروی عقل و فارغ از چنبره ی احساس نمی تواند خود را به اثبات رساند. جلوه ی جذاب زندگی هم همین جاست. سوال های بی جواب. اگر این سوال های بی جواب در طول تاریخ جواب داده شده شده بودن، دیگر سوال های بی جواب نبودند، و اگر این سوال های بی جواب نبود دیگر فلسفه نبود. بی فلسفه زندگی کردن نیز با زندگی حیوانی تفاوتی نداشت. قدر سوال های بی جواب را باید دانست. دنبال جستجوی معنای آنها بودن، با علم بدانکه به حقیقت اصلی نخواهیم رسید جذبه ی زیبای زندگی است.
تفاوت آدم ها در اولویت بخشی آنها به عناصر هویت سازشان است. یکی برای مذهبش از زندگی اش می گذرد، یکی برای خاک وطنش. ان دیگری برای حفظ بنیاد خانواده اش بر عقایدش پا می گذارد، دیگری به خاطر قومیتش کینه قوم دیگری را به علت آنکه پدرانشان با یکدیگر در جنگ بودند به دل دارد. یکی حاضر است برای حفظ فرهنگ و زبان قومش بسیار هزینه کند. آن دیگری برای تیم مورد علاقه اش شاد و ناراحت می شود و دیگری برای نگه داری از پدر و مادر مریض اش از خودش گذشته و تارک دنیا شده. دیگری خود را به پای فرزندی معلول پیر می کند و آدم دیگری تاب نمی آورد و فرزند معلول اش را برای رسیدن به دیگر هدف های زندگی اش به دست سرنوشت می سپارد اما زندگی یکی می شود صبح تا شب پرستاری از یک قطع نخاع.
به راستی کدام یک مسیر درست را یافته اند؟ کدام یک درست اولویت بخشیده اند؟ اولویت بخشیدن هایی که گاهی سرنوشت را آنگونه دگرگون می سازد که دیگر جایی برای رسیدن به دیگر جنبه های هویتی نمی ماند. این ها همان سوال های بی جواب زندگی است. این ها همان جذابت هایی زندگی موجودی است به نام بشر.

Monday, November 11, 2013

چرا بوق؟

بسم الله الرحمن الرحیم
چرا بوق؟


شاید بهتر از من می دانید، اما ذکرش خالی از لطف نیست 

نخست دلیل: بوق می زنیم، چون بگوییم که داریم. مبادا امر مشتبه شود که نداریم!
دوم دلیل: توی ترافیک وقتی چراغ سبز میشه بوق می زنیم تا به رانندگان جلویی بگیم بجنبن. پشت سری هامون هم ما می خوان بجنبونن. اما چقدر مگه جای جنبیدن داریم! حرفه ای های تو این زمینه با توجه به حواشی، قبل از سبز شدن چراغ شروع به بوق زدن می کنند!
سوم دلیل: واسه فحش دادن! به خوبی مستحضرید که از لحن بوق به خوبی می توان درجه اش را تشخیص داد. تایید می فرمایید که چه تخصصی وجود دارد در دادن فحش از نوع ناموسی!
بعدی دلیل: برای عرض ارادت. چیزی در حد " چاکریم"
(دیگه حال ندارم دلیل ها را بشمارم!) اعتراض مدنی: وقتی افسر حال نمی کنه چراغ رو سبز کنه، با اولین بوق، بقیه نیز هم افزایی می کنند! غافل از اونکه افسرِ آش خور ما ممکنه لج کنه و تا وقتی بوق زن ها به غلط کردن نیفتن و دیگه بوق نزنن (چون به شدت رو اعصابش بودن!) چراغ رو سبز نکنه!
فعالیت سیاسی: گوشه ای از این نوع بوق زدن را در سال 88 شاهد بودیم. اما با خرد شدن شیشه ی یکی از بوق زنان بقیه نیز خفه خون می گرفتند!
خبر دادن رسیدن در خونه: گاهی برای اینکه عجله داشتن نیز فهمانده شود از چندین بوق ممتد اسفاده می شود! بی خیال همسایه البته! چون اون هم اگه فرصت بشه همین کارو می کنه!
برای سوار کردن مسافر: نکنه یهو یکی  بپره از دست!
بوق عروسی: اطلاع رسانی عمومی!
برای خداحافظی
و در نهایت برای هشدار . وسیله ی نقلیه ی موتوری در راه است. دیر بجنبید از آن جهت که بوق زده ام (چیزی شبیه راه نما زدن) عواقب کار با خودتان است.
اما غرض از اتلاف وقت جنابعالی روشنگری بود از این باب که همان گونه مستحضرید باب شده می گویند " فلانی بوق می زند!". در چنین مواقعی باید به تحقیق سوال کرد: کدام نوع از بوق مد نظر شریفتان است؟

Friday, November 1, 2013

روانشناسی ملت ایران

بسم الله الرحمن الرحیم

چاپ مقاله ی جناب آقای غروی (+) با عنوان " امام پیشوای سیاسی یا الگوی ایمانی" (متن مقاله) در شب عید غدیر واکنش های تندی را بر انگیخته است. واکنش هایی که از شنبه ی بعد از تعطیلات و با روزنامه ی کیهان  و در ستون یادداشت روز استارت خورد (یادداشت روز). در یاداشت روز روزنامه ی مذکور از دولت خواسته شده تا "به مرزهای اعتقادی و فرهنگی کشور پایبند باشد"

روزنامه کیهان در "خبری ویژه" مدعی ارتباط نویسنده مقاله روزنامه بهار با رئیس اداره سوم ساواک (سازمان اطلاعات و امنیت ایران در دوره پهلوی) شد. روزنامه تحت مدیریت حسین شریعتمداری همچنین در ستون "گفت و شنود" غروی را عضو نهضت آزادی معرفی کرد که "به نفع وهابی‌ها و سلفی‌ها" هم فعالیت کرده است.
از نگاه مکارم شیرازی، در مقاله روزنامه بهار "حملات شدید و در نوع خود کم‌سابقه‌ای به اعتقادات تشیع" شده و "نویسنده گستاخ" باید طبق قانون مورد تعقیب قرار گیرد: «نباید فکر کنند هر کسی می‌تواند هر چیزی را که خواست بنویسد»
نویسنده گستاخ در این روزنامه حرف‌های بسیار زشتی نوشته بود، روزنامه توقیف شده است ولی نباید به این هم قناعت شود. این مرجع تقلید با هشدار به دولت حسن روحانی افزود: برخی‌ها فکر نکنند که دولت جدید آمده و آزادی است و هر کسی هر کاری می‌خواهد بکند و هرچه خواست بنویسند؛ باید به این مسئله جداً توجه داشته باشند.
حسین نوری همدانی و ناصر مکارم شیرازی، از مراجع تقلید شیعیان، نیز به مقاله یادشده واکنش منفی نشان دادند. به اعتقاد نوری همدانی، «در کشور اسلامی باید به گونه‌ای عمل شود که کسی جرأت هتاکی به مقدسات را نداشته باشد» 
انتشار مقاله موهن در روزنامه بهار نسبت به مقدسات دینی محکوم است چرا باید در یک کشور اسلامی یک روزنامه به خود اجازه دهد و جرات جسارت و توهین به مقدسات، غدیر و امامت و ولایت را پیدا کند. این مرجع تقلید با انتقاد از اظهارنظرهای غیرتخصصی در حوزه‌های دینی گفت: هر کس در هر رشته‌ای تخصص دارد باید در همان رشته اظهار نظر کند؛‌ در مسائل دینی باید متخصصان اظهار نظر کنند نه این که فردی که چند کلاس درس خوانده به خود اجازه اظهار نظر بدهد. تخصص در احکام دین کار ساده‌ای نیست نباید کسی به خود اجازه دهد در این عرصه قلم فرسایی کند. آیت‌الله نوری همدانی در ادامه افزود: حضرت علی(ع) برای معرفی اسلام زحمات و مرارت‌های بسیاری متحمل شده و تمام اینها در تاریخ ثبت شده است چرا در یک کشور اسلامی فردی که اطلاعی از این مسائل نداشته و عقیده درستی هم ندارد اینگونه مسائل را بیان می‌کند؟
رئیس قوه قضائیه جمهوری اسلامی با اشاره به مقاله‌ی جنجالی روزنامه "بهار" نسبت به شکل‌گیری جریانی با ابعاد "سیاسی و امنیتی" هشدار داد. 
نگاهی به سایر واکنش ها بیندازیم:
اعلام آمادگی حجت‌الاسلام سید محمود نبویان نماینده تهران برای مناظره با غروی
عضو فراکسیون روحانیون مجلس در پی یادداشت اخیر روزنامه بهار گفت: نویسنده این مقاله سواد آنچنانی ندارد و آماده مناظره با وی و افراد با سوادتر از او هستم.
حجت‌الاسلام سید محمود نبویان نماینده تهران در واکنش به یادداشت اخیر روزنامه بهار به باشگاه خبرنگاران گفت: ما از این موضوع تعجب می‌کنیم و در همین راستا طرح سوالی از وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی را آماده کردیم که به امضای ۵۰ نفر از نمایندگان رسیده و باید وزیر فرهنگ با حضور در مجلس پاسخ دهد.

وی در ادامه با بیان اینکه معنای آزادی، آزادی مطبوعات و آزادی اندیشه این نیست، گفت: آزادی باید در مدار قانون اساسی باشد و قانون اساسی می‌گوید آزادی در صورتی است که مخل به مبانی دینی نباشد. عضو فراکسیون روحانیون مجلس تصریح کرد: مقاله اخیر روزنامه بهار، اصل تشیع را زیر سوال برده و به هیچ وجه قابل توجیه نیست. وی افزود: من آقای غروی (نویسنده مقاله) را می‌شناسم، از اعضای نهضت آزادی است، یک بار هم با او مناظره کردم، به استدلال‌ها نگاه کنیم، سواد درست و حسابی هم ندارد.

حجت الاسلام محمد تقی رهبر: محتوای مقاله روزنامه بهار به افکار وهابیت نزدیک است/ وزارت اطلاعات پیگیری کند
امام جمعه موقت اصفهان مقاله روزنامه بهار را مشکوک خواند و گفت: محتوای مقاله روزنامه بهار به افکار وهابیت نزدیک است و از آنجا که در مبانی دینی و ولایی شبهه ایجاد کرده است وزارت اطلاعات باید وارد عمل شده تا انگیزه عوامل انتشار این مقاله مشخص شود.
حجت الاسلام محمد تقی رهبر در گفتگو با خبرنگار مهر، در واکنش به مقاله روزنامه بهار به مناسبت عید غدیر خم گفت: این قبیل کارها در شرایط فعلی کشور مشکوک است.
وی با اشاره به بخشی از مقاله چهارشنبه روزنامه بهار گفت: وقتی که کسی رهبری سیاسی شیعیان را رهبری معنوی معرفی کند و بعد بگوید حکومت، امامت و ولایت یک امر معنوی است و ربطی به سیاست ندارد ایجاد شبهه در دین مبین اسلام است و این شبهات با یک عذرخواهی قابل گذشت و اغماض نیست.
نماینده ولی فقیه در اصفهان با بیان اینکه انتشار چنین مقاله ای در روزنامه رسمی کشوری که ام القرای جهان تشیع است جای تاسف و تعجب دارد، گفت: من معتقدم کسانیکه در انتشار این مقاله دست داشته اند یا خیلی جاهل و نادان هستند و یا مزدبگیر و عمله بیگانه که می خواهند آرامش کشور را بر هم بزنند.
رهبر با تاکید براینکه وزارت اطلاعات باید این موضوع را پیگیری کند، گفت:  وقتیکه در نظام جمهوری اسلامی، در ایران، در تهران و در شب عید غدیر مطلبی چاپ شود و  امام امت را رهبر معنوی معرفی کند و بگوید که به کار سیاسی نباید کار داشته باشد و یک تفسیر غلطی از نهج‌البلاغه که توجیه عقلی و تاریخی ندارد و به افکار وهابیت نزدیک است ارائه دهد وزارت اطلاعات باید وارد عمل شود چراکه این اقدام قطعا سهوی نیست.

دکتر علی مطهری: این مقاله تنها رهبری سیاسی امامان را نفی کرده است
علی مطهری عضو هیات نظارت بر مطبوعات با اشاره به توقیف روزنامه بهار گفت: «قطعا عذرخواهی روزنامه بهار و عدم انتشار این روزنامه به صورت داوطلبانه در حکم هیات نظارت بر مطبوعات موثر بوده است، چون نظر برخی اعضا لغو امتیاز این روزنامه بود، اما با اقدامات داوطلبانه مدیران این روزنامه حکم به توقیف و ارجاع روزنامه به دادگاه تنزل پیدا کند.»
به گزارش خانه ملت نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی با بیان اینکه مدت زمان توقیف روزنامه بهار از سوی دادگاه مشخص می‌شود، افزود: «هیات نظارت بر مطبوعات وضعیت روزنامه بهار را رسیدگی کرد و برای تعیین تکلیف نهایی آن را به دادگاه ارجاع داد.»
مطهری با تاکید بر اینکه مقاله منتشر شده در روزنامه بهار تحت عنوان «امام پیشوای سیاسی یا الگوی ایمانی؟» اصل امامت را نقض کرده است، تصریح کرد: «در این مقاله امامت صرفا به معنای ولایت و هدایت معنوی گرفته شده و حکومت و رهبری سیاسی ائمه نفی شده است.»
مطهری با بیان اینکه این مقاله وجود نصوص قرآنی و روایی درباره امامت و جانشینی بلافصل علی علیه السلام برای پیامبر اسلام را نیز رد کرده است، اظهار داشت: کلمه «مولا» در حدیث غدیر را به معنی دوست گرفته است و حکومت بعد از پیامبر (ص) را انتخابی دانسته نه انتصابی ،یعنی همان نظریه اهل سنت.
این نماینده مردم تهران در مجلس با تاکید بر اینکه این مقاله در مجموع مقاله خوبی نبود، آن هم به شکل سرمقاله، افزود: یک وقت هست که این مباحث همراه پاسخ آن در یک نشریه تخصصی مطرح می‌شود که این اشکالی ندارد چون بحث علمی برای اهل فن است اما در روزنامه آن هم صفحه اول و دوم این‌گونه مطالب را درج کردن کار صحیحی نیست.

وزیر ارشاد: مقاله روز چهارشنبه تحریف تاریخ بود و مقاله روز شنبه اختلاف افکن
علي جنتي" وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي در پاسخ به اين سوال كه روزنامه بهار با نظر هيات نظارت بر مطبوعات  توقيف شده گفت: روز چهارشنبه هفته گذشته مقاله‌اي درج شد علاوه بر اينكه نوعي تحريف به تاريخ اسلام محسوب مي‌شد بر ايجاد اختلاف مذهبي كشور نقش مهمي را داشته است.
وي افزود: نه تنها آن مقاله بلكه مقاله‌اي كه روز شنبه مبني بر جبران خطاي روز گذشته آنها نوشته شده بود نسبت به برادران اهل سنت ما تعريض‌هايي وجود داشت  كه طبق قانون هر نوع مطلبي قيد شود كه بخواهد مسائل مذهبي و اختلافات قومي را دامن بزند براساس آن قانون بايد با آن روزنامه برخورد شود.
جنتي تصريح كرد: روزنامه بهار طي يك سال گذشته چندين تذكر گرفته بود ولي متاسفانه به آنان توجه نكرد و لذا هيات نظارت راي بر توقيف آن داده و آن را به دادگاه فرستاد.

حجت‌الاسلام پناهیان: مقاله روزنامه بهار هدف تخریبی دارد نه تقریبی/ روش و ادبیات منافقانه لیبرالها در اين مقاله کاملا مشهود است
حجت الاسلام پناهیان در مورد مقاله روزنامه بهار با تأکید بر اینکه کاملا معلوم است که مقاله هدف تخریبی دارد نه تقریبی، گفت: این مقاله براساس کار سیاسی منطبق با روش منافقانه لیبرالها و ادبیات آنها برای ترویج و تبلیغ اندیشه ای غیرعالمانه تنظیم شده است.
به گزارش خبرنگار مهر، حجت الاسلام عليرضا پناهیان از فضلاي حوزه علميه قم و خطيب مشهور هيات هاي مذهبي تهران است. سخنراني هاي او در باب روش سياسي اسلام و تاكيد وي بر امتزاج عيني سياست و ديانت در سلسله سخنراني هاي او در مناسبت هاي مذهبي ما را بر آن داشت تا به بهانه درج مقاله جنجالي و پرانتقاد روزنامه بهار با عنوان "امام، پیشوای سیاسی و الگوی ایمانی؟"به سراغ وي برويم. مقاله اي كه به دليل نگاه خاص و پرابهامش به واقعه غدير و انكار خلافت سياسي ائمه معصومين(ع) و هم‌چنين توهين به جامعه شيعيان مورد انتقاد شديد علما، گروه‌هاي مذهبي و سياسي شده است. پناهيان در اين گفتگو مقاله موهن را فاقد حداقل‌هاي علمي و انديشه‌اي و سرشار از تناقض ارزيابي مي‌كند كه آن مطلبي ترويجي با «اهداف و برنامه مشخص» ارزيابي مي‌‌كند.
خطيب مشهور هيات‌هاي مذهبي هم‌چنين با اشاره به حساسيت بنيانگذار كبير انقلاب به نفوذ و فعاليت «ليبرال‌ها» در جامعه انقلابي، مطالب اين مقاله را از جنس مقالات و بيانيه‌هاي گروهك‌هاي ليبرال ابتداي انقلاب ارزيابي كرده و معتقد است مقاله نويس بدون نام بردن از حضرت امام(ره) تمام تلاش خود را براي زير سوال بردن فلسفه و انگيزه نهضت امام خميني(ره) و هم‌چنين توهين به ايشان مصروف داشته است.
پناهيان معتقد است با توجه به سياق ضدعلمي مقاله، نيازي به پاسخگويي علمي و مذهبي به اين مقاله نيست به خصوص كه شبهات مطرح شده در اين مقاله در صدها جلد كتب و تاليفات علماي شيعه پاسخ داده شده است و نويسنده تعمدا همه ميراث علمي، كلامي و فقاهتي شيعه را ناديده گرفته است؛ و براي مقابله با چنين مطالب ترويجي بايد تكنيك‌ها و فريب هاي جنگ رواني به كار رفته در آن را براي مردم افشا كرد.

بیانیه 30 نماینده روحانی مجلس در محکومیت انتشار مطلبی در روزنامه بهار
30 نماینده روحانی مجلس با انتشار بیانیه‌ای اقدام روزنامه بهار در انتشار مطلبی تحت عنوان " امام پیشوای سیاسی یا الگوی ایمانی؟" را محکوم کردند.
به گزارش گروه دریافت خبر ایسنا، در این بیانیه آمده است:
یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل مما بلغت رسالت والله یعصمک من الناس ان الله لایهدی القوم الکافرین
ما امضاکنندگان ذیل مطلع شدیم که روز چهارشنبه مورخ 1 /8/ 92 در روزنامه بهار مقاله‌ای به مناسبت خجسته عیدسعید غدیر عید امامت، تحت عنوان " امام، پیشوای سیاسی با الگوی ایمانی" به قلم علی اصغر غروی منتسب به نهضت آزادی به ایراد تشکیک در امامت اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام پرداخته است.
در این مقابله با تکیه بر آیات قرآن و براساس اندیشه انحرافی تفسیر به رای شده است.
به استنباط ما از محتوای این مقاله، نویسنده با استفاده از الفاظ زشت و توهین آمیز در راستای جریان سیاسی وهابیت درون شیعی عمل کرده ودر حقیقت با عقاید شعیه و سنی دشمنی کرده است‌،و با تحریف ترجمه آیات قرآنی و کج فهمی یا عدم فهم صحیح آن مطالبی را نگاشته است.
در شرایط کنونی که استکبار و سلطه جهانی تلاش می‌کند به اختلافات مذهبی دامن زند و با طراحی دشمنی‌ها را تقویت کند و حکومت کند، شبهه افکنی، آن هم در ایام مبارک هفته ولایت جای بسی تامل و تاسف است.
این حرکت یک مغالطه ساده اندیشانه و عدم آشنایی با مبانی دینی است،‌ما این حرکت زشت عناصر و جریانات سیاسی مسئله‌دار شدیدا محکوم می‌نماییم و از هیات نظارت بر مطبوعات کشور و سایر دستگاه‌ها می‌خواهیم اقدام عاجلی انجام دهند و بدانند که در صورت کوتاهی مجلس شورای اسلامی به وظایف نظارتی و قانونی خود عمل می‌کند.

احمد خاتمی در نماز جمعه ی امروز تهران: 
خطیب موقت نماز جمعه این هفته تهران با اشاره به مقاله‌ای که در روزهای اخیر در یکی از روزنامه‌ها درباره امام علی(ع) منتشر شده بود اشاره کرد و افزود: اهانتی که یکی از روزنامه‌ها به ساحت مقدس مولا علی(ع) داشت، بسیار تلخ بود. کسانی خواب برخی روزها و چیزها را دیدند و با سوءاستفاده از آزادی، قلمشان را در خدمت استکبار قرار می‌دهند اما باید بدانند که روان‌شناسی ملت ما عشق به مقدسات است و الحمدالله مسئولان ما حساس هستند اما من معتقدم که باید طوری قاطع برخورد کنند که کسانی که در هوس و صف هستند تا این طور قلم‌ها را بزنند حساب کار خود را بکنند و بدانند ملت بزرگ ایران یکپارچه پای مقدسات خود ایستاده است.


 در کنار واکنش هایی از این سنخ  به مقاله ی فرزند آیت الله سید جواد غروی (+) واکنش هایی استدلالی هم ابراز شده است.
 حجت‌الاسلام جواد ابوالقاسمی در مقاله ای با نام " پاسخ علمی به به هتاکی روزنامه ی اصلاح طلب  نسبت به امامت و غدیر" (متن مقاله) به صورت استدالی مقاله ی جناب آقای را پاسخ گفته اند و در نهایت امر نتیجه های زیر را گرفته است:
* نتیجه‌گیری
1. واضح شد که نگارنده که تفکر وهابیت درون‌شیعی دارد و با زیر سؤال بردن عقاید شیعه از یک سو و مطرح کردن مسائلی بر ضد اهل سنت از سوی دیگر که موجب درگیری بین شیعه و سنی را فراهم می‌سازد، تلاش برای برهم زدن وحدت بین مسلمانان و تخریب عقیده شیعیان را دارد.
2. نویسنده هم به عقاید اهل سنت جسارت کرده است (که به فرموده صریح مقام معظم رهبری خیانت است) و هم نسبت به شیعیان الفاظ توهین آمیز به کار برده است.
3. نویسنده آیات قرآن را به صورت ناقص و تقطیع شده ذکر کرده و ترجمه آن را به صورت تحریف شده بیان می‌کند.
4. نویسنده به هیچ منبع معتبری در مقاله خویش استدلال نکرده است و تنها و تنها به مصادری که بدون سند هستند و یا هیچ نسخه صحیح از آنها وجود ندارد ارجاع می‌دهد!
5. بسیاری از اشکالات نویسنده، به نوعی اشکال به نبوت به حساب می‌آید و سابقه چنین افرادی، دقیقاً مانند سابقه کسروی‌هاست!


همچنین نقد استدلالی دیگری در سایت آینده آنلاین نگاشته شده است. (+)

اما غرض اینجانب از آوردن این مقاله و واکنش های بعدی آن ذکر این نکته است که مبنای پذیرش دین اسلام نزد مسلمانان می بایست رجوع به عقل باشد. 
قران کریم می فرماید : فبشّر عباد٭ الّذین یستمعون القول فیتّبعون أحسنه أُولئک الّذین هدیهم الله و أُولئک هم أُولوا الألباب﴾؛ به بندگان من که سخن‌ها را می‌شنوند و بهترین آن را تبعیت می‌کنند، بشارت بده، آنان کسانی هستند که خدا هدایتشان کرده و آنان صاحبان خرد هستند
شیوه ی قرآن اینچنین است : قل هاتوا برهانكم إن كنتم صادقين 

در برابر چنین رویه ی دینی و اسلامی که از سنت و کتاب در نزد ماست می توان جامعه را در معرض افکار و اندیشه های گوناگون قرار داد در صورتی که حاوی مطالب توهین آمیز نباشد. این عقل است که باید بهترین شیوه را برگزیند. این شوه حتی در مورد قائلان به انکار خدا نیز صادق است. می توان اندیشه های آنها را که خالی از توهین است انتشار داد و آنها را نقد کرد. کاری که بسیاری از بزرگان اسلام تا کنون بدان اهتمام ورزیده اند و هیچ کس نیز از این امر تعجب نخواهد کرد. امروز اگر مقاله ای در باب انکار خدا منتشر شود بصورت استدلالی جواب داده خواهد شد و واکنشی هم در پی نخواهد داشت. این همان منطق قرآن است و اساس پذیرش دینی ما. 
سوال آنجاست که مگر در مقاله ی جناب آقای غروی چه توهینی انجام گرفته که با نام موهن از ان یاد می شود. به چه کسی هتاکی شده. در مقاله ی مذکور اشخاصی چون خلیفه ی اول و دوم به سبب عملکرد اشتباهشان نقد شده اند اما هتاکی علیه ایشان صورت نگرفته است.
حتی با فرض درست بودن ادعای کیهان که غروی از عناصر ساواک بوده، سفارش قرآن ان است که سخن را بشنو و بهترین را انتخاب کن. ممکن است انسانی بد باشد ولی حرف خوبی هم بزند!

واکنش های  بعد از انتشار مقاله ی  "امام پیشوای سیاسی یا الگوی ایمانی" بیش از آنکه در صدد آشکار کردن حقیقت باشد سعی در تحریک احساسات مذهبی و کفن پوش کردن دین دارانی دارد که به جای تفکر گوش های خود را گرفته اند تا نشنوند.
باید دید کدام منفعت در نقد منطقی به خطر می افتد که تحریک احساسات مذهبی در صدر و اولویت  کار قرار گرفته است؟

"روان‌شناسی ملت ما عشق به مقدسات است" سخن احمد خاتمی در نماز جمعه ی امروز بود. این همان شیوه ای است که احساسات مردم را تحریک می کند.
کاش روزی فرا رسد که خطیب نماز جمعه ما اینگونه دیگر مردم جهان را خطاب دهد "روان شناسی و کنش سیاسی اجتماعی ملت ما تبعیت از شیوه و برهان عقلی است".