Saturday, October 24, 2015

خاورمیانه؛ تافته ای جدابافته (3)

بسم الله الرحمن الرحیم
خاورمیانه؛ تافته ای جدابافته (3)

بررسی چرایی رفتارها، عقاید و فرهنگ مرتبط با مردمان خاورمیانه ای که در دو نوشتار گذشته اندکی بدان پرداخته شد،امر پیچیده ایست. اما به گمان نگارنده یکی از مهمترین عوامل روانشناسی تاثیرگذار بر این منطقه، نوع مواجه مردمانش با پدیده ی مرگ است.
آری مرگ و مهمتر از آن، زندگی پس از مرگ دغدغه ایست که بیش از هر چیز دیگرِ زندگی، برای ما اهمیت دارد و همین مولفه ی فرهنگی است که خاورمیانه را از سایر نقاط دنیا متمایز کرده است.
***
چندی پیش نامه ای برای یکی از اندیشمندان دینی که دغدغه ی خشونت های حال حاضر اخیر خاورمیانه را داشت و نوع عملکردهای اخیرِ داعش را متناقض با کتاب و سنت می دید؛ نوشتم. در آن نامه توضیح دادم که برای حل ریشه ای بحران بین مسلمانان، و بین مسلمانان و دیگران؛ باید فرهنگِ "تا اندازه ای حق دادن به مخالف" و " پذیرفتن تا اندازه ای حق مطلق نبودن خود" را رواج دهید.
شاید از نخست نیز جواب ام مشخص بود. اندیشمند دینی، دنیا را دو قسمت حق و باطل تقسیم کرده و عقیده ی خود را حق مطلق (که با اسلوب خاص ایشان در بهره گیری از کتاب و سنت بدست آمده بود) می دانست و لاجرم طرف مقابل، باطل فرض می شد.
استدلال اندیشمند دینی اینگونه به پایان رسید: مگر می شود حرفی مخالف قوانین الهی؛ پاره ای از حق با خود همراه داشته باشد؟!
در بحث دیگری که با جناب ایشان داشتم از محاسن پلورالیسم دینی باز هم پاره ای سخن به میان رفت؛ اما نکته ی جالبی که برای من وجود داشت آن بود که برای اندیشمند محترم؛ بیش از هر چیز دیگری، آخرت خودش مرکز توجه بود. بدین معنی که حتی اگر در وادی عمل، نسبی گرایی، و عدم جزم اندیشی و دوپاره کردن دنیا به حق مطلق و باطل مطلق را تا اندازه ای چاره ی درد می دانست؛ اما بیش از هر چیز ترس از آخرتی بی انتها که گریبانگیرش خواهد شد، او را از ورود به این وادی منع می کرد. ایشان در نهایت با استناد به حدیث و قرآن فتوی دادند که کشتن با آتش توسط داعش (ماجرای خلبان اردنی که در قفس با آتش کشته شد)  وجه شرعی نداشته و اینگونه بار مسئولیت را از دوش خود برداشتند. اما داستان خاورمیانه هنوز باقی است و با این رویکرد باقی خواهد ماند...
***
به گمان نگارنده ما هنوز مرگ را به عنوان واقعیت نپذیرفته ایم و به همین جهت از مواجهه ی مستقیم با آن در هراسیم. نوع سلوک و مراسمی عزاداری مختص با خاورمیانه ای ها، موید این مطلب است.
 ما می خواهیم بعد از مرگ هم، باشیم و هیچ گاه تمام نشویم. از نظر روانی حاضریم پس از مرگ،  حتی در آتش ابدی بسوزیم، اما از بین نرویم؛ پس برای آن هزینه می کنیم. اما از آن سو، می خواهیم دنیای خوبی هم داشته باشیم.
تجربه نشان داده است که جمع بین دنیای خوب (در مقایسه با شاخص های غربی) و آخرت ابدی، جور در نمی آید و به همین جهت است که اوضاع و احوالمان اینگونه است. البته همانگونه که بیان شد دلیل آشفته به نظر رسیدن امورات دنیای ما، مقایسه با دنیای غربی ها است که به واسطه ی گستردگی ارتباطات در حال حاضر،  بیشتر خود را نمایان کرده است و گرنه برای کسانی که برای بینهایت در حال سرمایه گزاری هستند، زندگی آنقدر ها نیز بد نمیگذرد!
***
خاورمیانه ای ها برای آخرت خود در حال سرمایه گزاری هستند و تبعات دنیایی آن به صورت مطلق دانستن خوبی خود و هم کیشانشان و باطل بودن طرف مخالف؛ خود را به صورت خشونت های روزمره نشان می دهد. دین  و مذهب تنها رویه ی ظاهری این رویکرد خاص به حیات پس از مرگ هستند. تروریسم برخاسته از این منطقه که جای جای دنیا را به خود مشغول داشته، شاید در ظاهر، پوسته ای مذهبی داشته باشد، اما در باطن از عمقی روانشناسی نشات میگیرد: عدم پذیرش مرگ به عنوان واقعیت زندگی.

علی اکبر نوری
2/8/94

تهران

No comments:

Post a Comment