Tuesday, December 1, 2015

خوب، بد، زشت

بسم الله الرحمن الرحیم
خوب، بد، زشت

گاهی برای درمان دردی، نسخه ای پیچیده می شود که تبعات به کار بردنش، عوارضی وخیم تر از اصل بیماری به بار خواهد آورد.
چند سالی هست که موج بازگشت به انگاره ی ایران باستان فراگیر شده است. پدیده ای که نمی توان آن را در انحصار طبقه ای خاص دانست و شامل طیف وسیعی، از روشنفکران و دانشگاهیان گرفته تا برخی طبقات فرودست می شود و خود را با اشکال مختلف، ازگردن بند اهورا مزدا تا تلاش بی حد وحصر در به کار نبردن لغات عربی و جایگزینی لغات فارسی نشان می دهد.
ستایش کوروش بزرگ، ژستی روشنفکری-ناسیونالیستی شده است که شبکه های فارسی زبان خارج کشور در آتش آن می دمند و از این سو، حکومت در برانگیختن احساسات نژادپرستانه و ضد عربی در پای مطامع سیاسی موقت بی تقصیر نیست.
***
برخی از کسانی که منتقد نقش دین رسمی حاضر در مسائل روزمره ایرانی هستند، هم اکنون مروج مفاهیم زرتشتی شده اند. اما آیا زنده کردن مفاهیم دینی زرتتشتی، چاره ی دردهایی هم اکنون ما است؟
همانطور که در نوشته های قبل اشاره شد، خاورمیانه ها علاقه ی وافری به تقسیم همه چیز به دو بخش خوب و بد  دارند: بهشت و جهنم، خوب ها و بدها (تخته سیاه دوران مدرسه را یادتان هست؟)، لشکر ظالم و مظلوم، حق و باطل و سپیدی و سیاهی.
انگار همه ی خوبی با تمامی پتانسیل اش باید در مقابل تمامی ساحت پلیدی نمایان شود! شاید ما برای تعریف هر کدام به بهترین شکل، ترجیح داده ایم متضادش را تا آنجا که امکان داشته خوب به تصویر بکشیم. برای مظلوم نشان دادن آنکه مظلوم می دانیم، بیشتر به سراغ ظالم نشان دادن آنکه ظالم می دانیم رفته ایم!
باورهای زرتشتی نیز دنیا را بر دو شق می بیند: یزدان و اهریمن و این خود نشانه ی دیگری است از تمایل ما ایرانی ها به تقسیم همه چیز و همه کس به دو قسمت خوبی و بدی.
برای ما جای کمتری شکی نیست که آنکه از نظر عقیده با ما همراه نیست، لاجرم بر ما است و به گمان نگارنده اتفاقا" همین عدم تحمل اجتماعی و برحق دانستن کامل خود و عقیده ی خود است که روزگار فعلی را رقم زده است.
از نظر ما، مردمان باید در لشکر حق که از هم عقیده های ما تشکیل شده، حضور به هم رسانند و گرنه بدون شک در راه باطل قدم میزنند. و البته عالم خلقت! این وظیفه ی خطیر را بر عهده ی ما گذاشته است که کج روندگان را، به هر طریقی که ممکن است به راه راست که بی شک راهی است که ما می رویم، هدایت کنیم؛ با زبان خوش چه بهتر وگرنه، هر روشی، از این جهت که در کل به صلاح گمراهان تمام خواهد شد، مجاز خواهد بود.
***
آری بر آتش تقسیم خوب ها و بدها دمیدن، علاج درد ما نخواهد بود. ما باید برای مخالف عقیده مان حداقلی از بهره مندی از حقیقت را قائل باشیم؛ و دقیقا" در همان لحظه ای که این تصمیم را می گیرم؛ خود را از مسند حق مطلق بودن پایین کشیده ایم. کاری که با دستان خود انجام داده ایم.
آن لحظه، حیاتی ترین لحظه ی اندیشه ورزی در این سرزمین خواهد بود. پس از آن روزنه ی امید برای آینده گشوده خواهد شد.
با امید به رسیدن آن لحظه

علی اکبر نوری

10 آذر 1394
تهران

No comments:

Post a Comment