Thursday, September 12, 2013

نسبت میان تورم و تباهی

بسم الله الرحمن الرحیم

نسبت  میان تورم و تباهی



اندوه بار ترین لحظه ی زندگی آن هنگام است که آدمی درک کند تمام تلاش ها، سختی کشیدن ها، تحمل رنج ها و مشقت ها، حرص خوردن ها و ولع زدن هایش برای زندگی، پوچ و بی حاصل بوده است. به دیگر سخن لحظه ی فهم این حقیقت که در زندگی به جای اهداف درست، مقاصد اشتباهی را برگزیده ، هنگامه ی عذاب واقعی آدمی است.
یافتن خویش در سرابی که یک عمر هدف زندگی دانسته ایم، نتیجه ی محاسبه ی اشتباهی است که برای انجام تک تک اعمال و رفتارمان مرتکب شده ایم.

پرسش درباره ی چرایی زندگی
هدفِ غایی همان گزاره ی فراموش شده ی زندگی آدمی است. فقدانی که گذرانِ روزهای ما را به بیراهه می کشاند. ما برای گذرانِ زندگی باید غذا بخوریم، لباس بپوشیم و سرپناه داشته باشیم. به امنیت و آسایش و رفاه نیز نیاز داریم تا بتوانیم غرایض جسمانی مان را ارضا نماییم. اما سکون در این جایگاه و باقی ماندن در همین مرحله و انگاشتن موارد مطرح شده به عنوان هدف، همان پرتگاهی است که موجب سقوطمان از جایگاه واقعی می گردد.

وقتی خوراک به جای آنکه برای نیل به "هدفِ غایی" وسیله باشد ، خود هدف انگاشته شود،وقتی مسکن به جای آنکه مامن باشد برای حرکت به سوی اهداف انسانی و الهی، آرزوی بزرگ زندگی تلقی شود و وقتی زندگی کنیم و وقت بگذاریم تا پول بدست آوریم و از داشتن لباس زیبا، ماشین مدرن و آسایش لذت ببریم، بی شک بلندترین گام ها را به سوی خُسران برداشته ایم.

 شکم بارگی، مسکن بارگی، شهوت بارگی، لذت بارگی، لباس بارگی و شهوت بارگی، هدف انگاشتنِ چیزهایی است که وسیله هستند و به خودی خود، هدف نیستند. لحظه ای فکر نمی کنیم که اگر لذت طلبی آنگونه که امروز برخی آن را هدف زندگی می شمارند، غایت نهایی بود، پس دیگر میان ما و حیوانات چه تفاوتی وجود داشت!؟

اما به راستی چه می شود که "هدف نهایی زندگی" با "وسیله های نیل به آن" قلب می شود؟ چه می شود که مسیر زندگی اینگونه منحرف می گردد؟ آیا ما باید زندگی می کنیم تا بهتر بخوریم و بیاساییم و لذت ببریم؟

مقصر اصلی کیست؟
بزرگ ترین مقصر، بی شک خود آدمی است. انسانی که لحظه ای به هدف ِ نهایی زندگی فکر نکرده! اینکه چرا زندگی می کند؟ چرا از صبح تا به شب به دنبال روزی روان است و تحمل مشقت می کند؟ به خاطر چه هر روز تن ِ خود رنجور می دارد ؟ تازه اینها درباره ی کسانی است که برای زندگی شان به دیگران ظلم نمی کنند. به راستی کسانی که برای رسیدن به طعام چرب تر، مدل ماشین بالاتر، خانه ی وسیع تر در جای خوش آب و هواتر، لذت و شهوتِ بیشتر و رفاه کامل تر حاضرند دروغ بگویند، دزدی کنند و ظلم روا دارند، حتی لحظه ای به هدف نهایی انجام کارهایشان اندیشیده اند؟

 در لحظه ی دهشتناکِ درکِ عذابِ انتخاب غلط مسیر و اهداف ِ زندگی بی شک آدمی بیشترین سهم را به خاطرِ فکر نکردن به هدفِ کارهایش داراست.

نقش حکومت  در این میان چگونه است؟
اما عامل مهم دیگری که در انحراف جوامع از مسیر تعقل نسبت به هدف نهایی زندگی نقش به سزایی دارد، سیستم و سیاست های حکومتی است. برای بسیاری از شهروندان، غذای لذیذ و سورچرانی مساله نیست بلکه سیرکردن روزانه ی شکم دغدغه است. برای  آنکه هر سال فشار تورم او را به سطح پایین تری از شهر کشانده، سونا و جکوزی و ویلای شخصی، عامل  اصلی فکر نکردن به اهداف ِ عالی حیات بشری نیست! همین دلمشغولی های روزانه در تامین نیازهای پایه ای است که باعث شده مردمان جامعه ی ما حرص بزنند و هیچ چیز آنها را راضی نکند.
اگر در جامعه ی ما مستاجر می دانست که سال آینده با همین تلاشش برای زندگی، حتی اگر به سطحی بالاتر نرسد می تواند کیفیت زندگی امروزش را حفظ کند، شاید مسیر برای فکر کردن و رسیدن او به سعادت هموارتر می گشت. اما سیاست های نا مطمئن و استرس زای حکومتی که نمودش را بیشتر از هر چیزی در تورم روز افزون می توان دید، باعث می شود وسیله ها جای هدف را برای اقشار متوسط و رو پایین جامعه به نوعِ دیگری بگیرند. برای چنین اقشاری دیگر افزایش وسعت و بهبودِ موقعیت مسکن مهم نیست! صاحب مسکن شدن، آن هم به هر طریقی! هدف زندگی است.
عمری در راه چنین آرزویی صرف می شود تا آسایش نصیب گردد، اما هنگام رسیدن نیز دورترین چیز آسایش خواهد بود. همین شده که ما هیچ کداممان آسایش نداریم. همه می خواهیم حق مان را از زندگی بگیریم و هیچ نهایتی هم برای آن غائل نیستیم و در این راه از هیچ کاری هم روی گردان نیستیم. بی ثباتی و آشفتگی سیاست های اقتصادی تلاطمی را به وجود آورده که گرگ یکدیگر شده ایم! به هم رحم نمی کنیم تا به آسایش برسیم! خانه دار شویم، مبلمان بهتری داشته باشیم، ماشین بهتری سوار شویم و عطر و لباس مرغوب تری با خود همراه کنیم. این است معنای واقعی تباهی مسیر زندگی بشر!
"ان الانسان لفی خسر"
به درستی که در این مهلکه بنا به فرمایش قرآن کریم،آنها که ایمان دارند و عمل صالح انجام می دهند و به حق و صبر سفارش می کنند جان سالم به در می برند.

حکومتی که ادعای فراهم کردن مسیر سعادت برای شهروندانش را دارد بیش از هر چیز باید زمینه ساز گونه ای از ثبات در جامعه باشد که در آن امکان و فرصت اندیشیدن به شهروندان برای اهداف ِ زندگی  داده شود. یکی از جلوه های ثبات جامعه در زمینه ی اقتصادی بی شک مهار تورم است. سیاست های هشت ساله ی دولتی که ادعای عدالت داشت، بیشترین نقش را تورم زایی و به تبع آن نزول اخلاقی و گم کردن مسیر سعادت برای جامعه ی ایرانی داشته است. امید آنکه دولت تدبیر و امید اولین گام ها را در مسیر مهار تورم بردارد. مسیری که به آرامش اقتصادی، روحی جامعه  و حرکت به سوی کمالات اخلاقی،الهی منتهی خواهد شد. ان شاءالله.


علی اکبر نوری
21 شهریور 92
تهران

No comments:

Post a Comment