Monday, September 30, 2013

جام زهر یا برگ برنده؟

بسم الله الرحمن الرحیم
جام زهر یا برگ برنده؟


پریشب به علت سرماخوردگی (که هنوز هم گرفتارش هستم) مجبور شدم زود بخوابم. قبل از خواب هنوز خبرِ تماس تلفنی اوباما-روحانی منتشر نشده بود.حس ششم ام می گفت حتما" این لحظه های آخر یک اتفاقی باید رخ دهد. رویا پردازی کردم و گفتم شاید اوباما به بدرقه ی روحانی برود! (خاطره ی بدرقه ی ژاک شیراک هنوز بیادماندنی است).
صبح روز بعد شنیدم که تلفنی با هم صحبت کردند.
واکنش ها به گفتگوی تلفنی، در این دو روز طیف وسیعی را در بر می گرفت. آنقدر که اصل موضوع به حاشیه رفته و دعوا بر سر آن است که چه کسی اول تلفن زده!
 حسین شریعتمداری و همراهان او امروز بررسی حالت های مخلتف گفتگوی تلفنی و تحلیل آن را برای اثبات بی اعتباری گفتمان آمریکا یا وادادگی روحانی در پیش گرفته اند (متن کامل) .اینکه آنها به جای حمله به مواضع روحانی، به دنبال حاشیه رفته اند بیانگر چند نکته است:

1.     بارزترین نکته را می توان در خلع سلاح مخالفان مذاکره، به وسیله ی گفتمان "نرمش قهرمانانه" رهبری دانست. نرمش قهرمانانه به واقع، بزرگ ترین پشتیبان و توشه  ی روحانی در طی مسافرت نیویورک بود. گفتمانی که در پیش فرماندهان سپاه بیان شد و نشان گر عزم حاکمیت برای تغییر بود. مسلما" بدون چنین پشتوانه ای، روحانی نمی توانست خود را دارای اختیار کامل در حل موضوع های مورد اختلاف معرفی کند.
2.     شرایط این روزها اثبات درست بودن "دست ندادن روحانی" است. می توان حدس زد که تا چه میزان فشار ها در صورت تماس مستقیم افزایش پیدا می کرد. در واقع جلب موافقت رهبری در مورد مذاکره با آمریکا و همراهی و هماهنگی با نظر ایشان برای روحانی بالاترین پشتوانه خواهد بود. عاملی که باعث شده افراطی ها به جای متن سراغ حاشیه بروند.
اما در شرایط کنونی باید تا کجا و چگونه پیش رفت؟ چطور باید بر سرِ میز مذاکره نشست و با چه شرایطی باید صلح کرد؟

 آمریکا یکی از بزرگ ترین جنایتکاران تاریخ بشریت است. جنایت هایی بی شمار، آن را در صدرِ پلشتی ها قرار می دهد. از انفجار بمب اتم تا حمایت از دیکتاتورهای آمریکای جنوبی و جنگ ویتنام و  کودتای 28 مرداد ایران و ...
 شمارش همه ی خباثت ها و شرارت های آمریکایی زیاد طول می کشد. پلیدی هایی که غالبا" عذر خواهی به دنبال نداشته و استمرارشان نشان از نهادینه بودن آنها در ذات آمریکایی، به عنوان پدرخوانده و سرور دنیا دارد! کمتر نشانه ای مبنی بر تغییر اساسی رویکردهای آمریکایی یافت می شود. حتی در قضیه سوریه هم می توان گفت عدم پیش بینی تبعات جنگ مانع شروع آن شد، نه تغییر سیاست های آمریکا.

به نظر نگارنده، امروز اگر ما با آمریکا قصد مذاکره داریم، کاری را باید انجام دهیم که پیامبر هنگام صلح با کفار انجام داد. نباید از یاد برد که آمریکا شخص اوباما نیست! وجود لابی قدرتمند صهیونیستی در قلب تصمیم گیری، آمریکا را بالقوه دشمن ایران نگه می دارد. قوه ای که هر زمان امکان ظهورش وجود دارد. در پس صلح احتمالی ما باید در پی افزایش قدرت نرم و سخت خود باشیم. بی شک در این بازی، بازنده ی اصلی اسرائیل خواهد بود. صلح با آمریکا و زدودن دشمنی ها بر این اساس بیش از هر زمان دیگر عرصه را برای اسرائیل برای یارگیری علیه تمامیت ارضی ایران تنگ خواهد کرد و روند قدرت گیری ایران در منطقه به پاشنه ی آشیل صهیونیسم منجر خواهد شد. قدرت گیری سوریه و لبنان روز به روز فشار را بر اسرائیل افزایش خواهد داد.
در این شرایط مذاکره و صلح احتمالی را نه تنها کنار آمدن ایران از مواضع انقلابی اش نمی توان  قلمداد کرد (امری که بسیاری از رسانه های غربی-صهیونیستی و گروهی از غافلان و ناغفلان تندروی داخلی، برای تاثیر گذاری در افکار رهبران ایران بدان دامن می زنند ) بلکه ابزاری موثر برای گسترش گفتمان ضد اسرائیلی خواهد بود.

رویکرد برد-برد در مذاکرات پیش رو، به عنوان یک تاکتیک و استفاده از "نرمش قهرمانه" به عنوان شیوه ی ای اثر گذار، نوشیدن جام زهر نیست، بلکه برگ برنده ایست برای مستحکم کردن جایگاه ایران به عنوان قدرت منطقه ای  و فرا منطقه ای. استراتژی بلند مدتی که به یاری خدا  بیش از همه به تضعیف صهیونیزم و تقویت بنیادهای ایران منجر خواهد شد.
 امری که به نظر می رسد مورد توجه رهبران ایران قرار گرفته است. امید که سنگ اندازی مغرضان داخلی (بیشتر کسانی که نانی در روغن تحریم ها دارند) و غرض ورزان خارجی چون عرب های حاشیه ی خلیج فارس، روسیه و در بالاترین سطح  آن اسرائیل،  موثر نیفتد.

No comments:

Post a Comment