Friday, August 16, 2013

مرثیه ای برای یک انقلاب

بسم الله الرحمن الرحیم
مرثیه ای برای یک انقلاب



15 آگوست 2013 با رنگ خون بر تارک تاریخ مصر نگاشته شد. ارتشی که  تحت پوشش حمایت از جنبش تمرد،  دولت مرسی را کودتا گونه ساقط کرد، این بار بر مردمِ معترضِ طرفدار مرسی آتش گشود. کشتاری حیرت انگیز که وقاحت حمایت دولت موقتِ جانشین را نیز با خود همراه داشت.
بر اخوانی که میراث دار انقلاب به واسطه ی تعداد بیشتر طرفداران  شد،همواره این نقد وارد بود که آنها خود مسبب انقلاب نبودند بلکه بر موج انقلاب سوار شدند و به واسطه ی راهکار دموکراسی حکومت را بدست گرفتند. در واقع همین بی توجهی فاحش اخوان المسلمین به واقعیت هایی که به وجود آورنده ی انقلاب بود باعث شد  که علی رغم تجربه ی نزدیک به یک قرن فعالیت سیاسی، تشکیلاتی در توهم قدرت غرق شوند وبدون اجماع، هم قانون اساسی و هم اداره ی جامعه را یکطرفه و به با دیدن منافع خویش به پیش ببرند.
کنشگران سیاسی اخوان المسلمین بدون درک شرایط اجتماعی، سیاسی ویژه مصر و به خصوص شرایط اقتصادی (که به دلیل وابستگی 40 درصدی اقتصاد مصر به ارتش رو به سقوط می رفت) به جای تعامل، خودمحوری را پیشه کردند. خشت اول همان جا بد نهاده شد که اخوان، محمد مرسی را به نمایندگی جریان خود برگزید. شخصیتی که به جای گفتمان طلایه دار لجبازی شد. دیوارِ اقدامات اشتباه  اخوان تا آنجا  کج پیش رفت که در ماجرای تحصن، باز هم لجبازی و عدم توافق برای مصالحه و غافلگیری ارتش در استفاده از گلوله جنگی فاجعه آفرید.
در پس این همه اشتباهاتِ اخوان و صد البته جنایات متقابل ارتش، امید هایی بسیار اندک برای توافقِ گسترده و سازنده باقی مانده است. گو اینکه ارتش در پس این قافلگیری، دستگیری و کشتن سران اخوان را نیز مد نظر داشته است!
اما با همه ی این کشتار و ارعاب ، ساده انگاری است که تشکیلاتی به وسعت اخوان را از صحنه ی اجتماعی سیاسی مصر خارج شده تصور کرد. اخوان به زودی خود را بازسازی خواهد کرد و البته حالت فوق العاده دولت و ارتش نیز در این بازگشت اخوان تاثیری نخواهد گذاشت، از آنجا که اخوان در همین شرایط سالها فعالیت کرده ست و همراه سازماندهی زیرزمینی بیشتری را سامان داده است.
چهارشنبه ی  خونین مصر از کشته ها به عنوان شهید نام می برد و این بارِ مذهبی، ایدئولوژیک  هر چه بیشتر فضا را رادیکال خواهد کرد. اخوانی که برای انقلاب هزینه نداده بود ،اما بر سر سفره بیشترین سهم را نصیب خود کرده بود، امروز خود را صاحب انقلاب می داند. طرفدارن مرسی چهارشنبه سنگ در دست جلو گلوله ایستادند اما به نظر می رسد  با این حجم کشتار احتمال به دست گرفتن تفنگ بسیار زیاد است.
رو به سقوط بودن جامعه ی مصری تاسف بار است. ارتشی که می بایست مایه ی وحدت و آرامش بخشی جامعه باشد این بار مردم را در مقابل خود قرار داده و شاید به واسطه ی همین اشتباهات در آینده ای نزدیک  مردم در برابر مردم قرار گیرند. این بحران بیش از هر چیز همبستگی اجتماعی مصر را سست خواهد کرد.
ارتش مصر آنقدر قدرت دارد که دیگر کشورها به واسطه ی ماندگاری و اثرگذاری آن،  به صورت مستقیم وارد بحران نشده اند. امری که بیش از پیش عرصه را بر مردم مصر سخت و پیچیده تر خواهد کرد. امیدها برای برون رفت بسیار اندک است. کمتر پیشگویی حمله ی ارتش به طرفداران مرسی را با این حجم از خشونت پیش بینی میکرد. همین غیرقابل پیش بینی بودن شرایط اوضاع را پیچیده تر خواهد کرد و در این میان تنها افسوس برای امید های یک ملت برجامانده است.

ملتی که بعد از مبارک، دوران مبارکی را جستجو میکرد امروز در گرداب پدیده ای به نام دیکتاتوری ارتش در حال  غرق شدن است و به نظر نمی رسد دستی فریادرس در پی نجات به سوی آن رهسپار باشد.

No comments:

Post a Comment