Wednesday, August 14, 2013

به بهانه ی اکران گذشته

پس زمینه فیلم های فرهادی تا مدت ها ذهن را به خود مشغول می کند. این همان چیزی است که به نوعی نقطه ی قوت فیلم های او به حساب می آید. بعد از تماشای هر فیلمش عمده بحث ها حول آن می چرخد که بیشتر حرف فیلم درباره ی چیست؟
بحث انگیز بودن موضوعات آنجا بروز می کند که  موضع هدایتگر فیلم در بیشتر حادثه ها خنثی است. شخصیت ها آنگونه خوب پرداخته می شوند که با زندگی روزمره مرزی ندارند و به نوعی بیننده ی فیلم؛ با همذات پنداری، خود را در محک تجربه موقعیت ها قرار می دهد. اینجاست که قضاوت درباره ی درست بودن یا غلط بودن رفتارها گستره ای از حضیض نفی تا قله ی تایید را در بر میگرد. (در جدایی تفاوت نظرها در مورد تصمیم سیمین برای مهاجرت یکی از بحث انگیزترین قسمت های فیلم است. بحث های حول و حوش مهاجرت  از متداول ترین موضوعات هم اکنون خانواده های متوسط ایرانی است. چه بسیار که کار او را درست می دانند و به همان اندازه چه بسیار که غلط. هنر فرهادی آنجاست که زمینه ی ظهور این اختلاف عقیده را بدون هیچ فیلتر ذهنی ،به خوبی فراهم می آورد)



موضوع فیلم ها فرهادی مسائل پر مناقشه ی اخلاقی-فلسفی است که ما هر روز به وفور با انها سر و کار داریم.
 قضاوت کردن (درباره ی الی...) دروغ گفتن (جدایی) و قبول اشتباه و امکان جبران (گذشته) پاره ای از مسائل اخلاقی هستند که زمینه ساز فیلم های فرهادی شده اند.
فیلم های فرهادی تنها پوسته ای اجتماعی دارند. در کالبد آنها پرتنش ترین مسائل اخلاقی این گونه به محک تجربه گذاشته میشوند:
·         آیا به راستی ما صلاحیت قضاوت درباره ی دیگرا را دارا هستیم؟ با چه جراتی به خود اجازه ی قضاوت درباره ی دیگران  می دهیم در حالی که خود به جای آنها نیستیم!
·         آیا می توان با توجیه اخلاقی عمل غیر اخلاقی دیگری را انجام داد و دروغ مصلحت آمیز گفت؟
·         و آیا می توان با انکار نقش خود در یک اشتباه، پیوسته به دنبال به گردن دیگران انداختن غفلت خود بود؟ و تازه از آن فراتر آیا بعد از پذیرش خطا، تنها اعلام آن کفایت خواهد کرد و یا آنکه نیاز به جبران آن اشتباه است که هر لحظه وجدان را می آزارد؟
موقعیت های هر روز زندگی ما را جای نقش های فیلم های فرهادی می نشاند. اینگونه شده است که ما با فیلم های فرهادی زندگی میکنیم. فیلم هایش مجالی است تا برای موقعیت های حتمی که آینده پیش پایمان می گذارد لختی فکر کرده باشیم تا شاید منفعت طلبی هامان را فدای حقیقت نکنیم.

No comments:

Post a Comment