Saturday, August 17, 2013

همچو الاغ، سر فرو برده در آخورِ خویش

بسم الله الرحمن الرحیم
همچو الاغ، سر فرو برده در آخورِ خویش
 
هنگام بحث سیاسی یا نیاز به کنشِ اجتماعی سیاسی،چه بسیار شهروندانی که در نخستین واکنش، "ما کاری به سیاست نداریم" را منش خود می دانند. این گونه افراد اتفاقا" خود را داری شعور سیاسی بالایی می دانند آنگونه که در بازی های سیاسی گرفتار نشده و منفعتِ روزمره ی خود را در پای منفعت اشخاص و گروه های دیگر به فنا نمی دهند.
هیچ وقت درک نکرده ام چگونه با سیاست کاری ندارند، در حالی که سیاست با آنها همه کار دارد!( جدیدا" از ملل غربی با دیدِ مثبت هم مثال می آورند که: بخش کثیری از شهروندان آنجا نیز اطلاعات سیاسی کافی ندارند و اصلا" کاری به کار سیاست ندارند و زندگی روزمره شان را بی هیچ دغدغه ی سیاسی به خوشگذرانی سپری می کنند ؟! چه غافلند که نمی دانند اولا" سیستم های حکومتی آنها مسیر پر فراز و نشیبی را تا رسیدن به این مرحله گذرانده و چه بسیار هزینه ها و از خودگذشتگی ها که برای رسیدن به این وضعیت، مصروف داشته شده است. ثانیا" در شرایط حاضر  این کر و کور نگاشتن جوامع غربی و اشتغال شهروندان به روزمرگی و خوشگذرانی تنها منفعت حاکمانشان را تضمین کرده است و نه چیز دیگری را. اینکه در آمریکای امروز قشر کثیری از مردم از سیاست چیز زیادی نمی دانند و آنقدر توسط رسانه ها به بازی گرفته شده اند  که ظلم کشورشان در ویتنام، آمریکای جنوبی و خاور میانه را حتی درک نمی کنند، نکته ی مثبتی نیست! صدالبته جای تاسف است برای ملتی که خود را پیشرفته ترین می داند!)
هر قشر و گروه و صنفی بیشتر از هر چیز دیگری متاثر از سیاست است. مگر یک هنرمند می تواند سیاسی نباشد! حال آنکه این سیاست است که نوع ظهور او و هنرش را در جامعه تعیین می کند. تاجر و کاسب و راننده ی تاکسی و کارگر و سپور و کارمند مگر می توانند سیاسی نباشند، حال آنکه تمامی ضوابط تعامل بین صنفی ،اجتماعی  و خانوادگی شان توسط سیاست های حکومتی تنظیم و هدایت می گردد.
نوع رفتار ما، اخلاق ما و سرنوشت و صلاح و عاقبت ما در گرو سیاست است و آن وقت مگر می شود سیاسی نبود!
سیاست تعیین کننده ترین جزء زندگی ماست. جزیی که البته ورود به آن به خاطر تاثیر گذاری در نهاد های حکومتی و جلوگیری از زیاده خواهی حاکمان مستلزم پرداخت هزینه است. همین حاضر نشدن به پرداختن هزینه و منفعت طلبی جمعی ما بوده که کار را "کار انگلیسی ها دانسته و متاسفانه هنوز هم میداند"
این گروه از آدم ها در مقامِ اجتماعی چیزی فراتر از الاغ نخواهند بود که بسته به فقیر وغنی بودنشان تنها آخوری متفاوت دارند.
تا مردم ما نفهمند و باور نکنند " کار،تنها کارِ انگلیسی ها نیست"  بلکه ما نیز در آن سهیم هستیم، راه درازی در پیش است. راهی که در آن باید به خواب فروخفتگان را بیدار کرد و بی هیچ رودربایستی  بر سرِ آنها نهیب زد که سیاست همه چیز زندگی مان را تعیین می کند پس اگر می خواهیم انسانی زندگی کنیم باید سیاسی باشیم و به سیاست کار داشته باشیم وگرنه همان بهتر که به آخورمان مشغول باشیم!

No comments:

Post a Comment